چهارشنبه سوری
سلامی گرم مانند شعله های اتیش چهارشنبه سوری به همه دوستای گلم دوستای خوبم این دومین سالی که محمد جونم پیش ماست و با به دنیا اومدنش خانواده ی ما رو پرشورتر و گرم تر کرده و به دنبال اون پسر زاده که این روزا منتظر قدم های کوچولوش هستیم . بگم براتون از چهارشنبه سوری این سال که محمد جونم چه کارا که نکرد همش صدای ترقه و .... اطراف خونه می اومد محمد خونه مامان جونم بود که قرار بود همگی شام اونجا جمع بشیم قبل از شام خواستیم بریم محوطه خونه کمی خوش بگذرونیم که محمد اولش نمی اومد بالاخره رفتیم کلی ذوق کرده بود وقتی می ترکوندیم جیگرم دستاشو گذاشته بود تو گوشاش احساس می کردم خیلی از صدای انفحار می ترسید ولی از گرمای اتیش لذت می برد بغل دایی داو...
نویسنده :
خاله زهرا
10:41